* تازگیا
تازگیا سفر میری جاهای پر خطر میری بی سرصدا بدون من تا ساحل خزر میری
تازگیا امون میدی گل شدی دست تکون میدی یه جوری به غریبه ها اداهاتو نشون میدی
تازگیا دوری چقد ساکت و مغروری چقد، چه کم باهام حرف میزنی راس راسی مجبوری چقد
تازگیا طلا شدی کم شدی کیمیا شدی دیگه صدام نمی کنی عین غریبه ها شدی
تازگیا باهام بدی، گفتی میام نیومدی نگفته بودی انقد بازی با دلو بلدی
تازگیا سرده نگات دیگه نمی لرزه صدات، برقی که دنبالش بودم رفته دیگه از تو چشات
تازگیا را نمیای سر قرارا نمیای، زمستونا نیومدی حالا بهارا نمیای
تازگیا تازگیا کم شدی،کم یه عالمه دوری از، نمی شه پیدات بکنم حتی واسه دوست دارم
تازگیا خیال کنم باید ازت سوال کنم، خیال داشتن تورو تو رویاهام محال کنم
تازگیا کم میارم به جای بارون می بارم یه جوری فرصت بده که بگم چقد دوست دارم
تازگیا چه ناز شدی عجیبی عین راز شدی، شعر و ترانتم خوبه کلی ترانه ساز شدی
تازگیا چه بی حواس عاشق داری از چپ و راست
تازگیا خیلی زیاد همش تورو یادم میاد، می ترسم از فکرای تو بلاهایی سرم بیاد
تازگیا عجیب شدی تنها که نه غریب شدی، به ما که می رسی یه کم نجیب بودی، نجیب شدی
تازگیا حرف شماس همش میگی دست خداس، اما بذار بهت بگم حسابت از همه جداس
تازگیا تو سال نو بدجر می میرم واسه تو چون میدونی دوست دارم ناز نکن از پیشم نرو، نامه رسید به آخرا باید سپردت به خدا فقط یه قولی بده که دلت بمونه پیش ما، امضای نامه اولی سرخه و خیلی مخملی با عطر کلی گل سرخ با چشم یه کم عسلی
*احسان جون تنهام نذار*
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1061
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13